حافظ قرآن

ساخت وبلاگ

 

یاد شهید عبدالصالح زارع بهنمیری بخیر

خیلی دوست داشت پسرش محمدحسین حافظ قرآن شود. حتی در دوران بارداری صوت جزءهای قرآنی را در خانه پخش می‌کرد تا فرزندمان با صدای قرآن انس بگیرد.  بعد از تولد محمدحسین هم، زمان‌هایی که خواب بود برایش نوای قرآن پخش می‌کرد. آن هم روزانه حدوداً یک ساعت و نه بیشتر. چراکه وقت بیداری‌ با شیطنت‌هایش هر دو ما را با خود همراه می‌کرد. پخش صوت قرآن، جزء برنامه‌های اصلی تربیتی محمدحسین بود. آقا صالح می‌گفت «اگر محمدحسین حافظ قرآنی شود، ما آن دنیا سربلند خواهیم بود.» می‌گفت «می‌دانم سخت است، ولی به اجر آن دنیایش می‌ارزد، پس برایش تلاش کن.» به من و محمدحسین خیلی علاقه داشت، اما همیشه می‌گفت «نمی‌خواهم به شما وابسته شوم!» محبتش بی‌نظیر بود، اما وابستگی نداشت. این حرفها مربوط به زمانی بود که اصلاً هیچ خبری از سوریه و شهادت و… نبود. انگار حواسش بود که با وجود شدت علاقه بینمان، این رابطه قلبی زمینگیرش نکند… دلش می‌خواست به راحتی دل بکند. محمدحسین 7 ماهه بود که آقا صالح رفت. با این‌حال به دوستانش که در سوریه بودند گفته بود «محمدحسین خیلی به من وابسته است.»

شادی روحش صلوات​

...
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahlparvaz بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 25 دی 1397 ساعت: 19:46