تا مرا دید روسری اش را که در حال سقوط از سرشانه هایش بود، بالا کشید..او نمیدانست، عالم محضر خداست و من کاره ای نیستم..
برچسب : نویسنده : ahlparvaz بازدید : 197 تاريخ : پنجشنبه 12 ارديبهشت 1398 ساعت: 0:39